در دهه اخیر، شاهد ظهور سریال های متنوعی هستیم که توانسته اند توجه فیلم دوستان را به خود جلب کنند. رونق سرویس های استریم به افزایش بودجه سریال ها انجامیده و به تولید آثاری خلاقانه و ریسکی منجر شده است. این وضعیت باعث شد که شبکه های کابلی اشتراکی نیز برای باقی ماندن در این رقابت، دست به کار شوند. یکی از برجسته ترین نمونه ها در این زمینه، سریال Mr. Robot است؛ عنوانی که توسط شبکه USA در چهار فصل پخش شده و در هر قسمت به سطح شاهکارهای سینمایی نزدیک می شود. در ادامه، با رپرو
در دهه اخیر، شاهد ظهور سریال های متنوعی هستیم که توانسته اند توجه فیلم دوستان را به خود جلب کنند. رونق سرویس های استریم به افزایش بودجه سریال ها انجامیده و به تولید آثاری خلاقانه و ریسکی منجر شده است. این وضعیت باعث شد که شبکه های کابلی اشتراکی نیز برای باقی ماندن در این رقابت، دست به کار شوند. یکی از برجسته ترین نمونه ها در این زمینه، سریال Mr. Robot است؛ عنوانی که توسط شبکه USA در چهار فصل پخش شده و در هر قسمت به سطح شاهکارهای سینمایی نزدیک می شود. در ادامه، با ویجیاتو به تحلیل این سریال می پردازیم.
نویسنده و سازنده: سم اسماعیل (از فصل دوم به بعد، کارگردانی تمامی قسمت ها را نیز بر عهده داشته است)
بازیگران: رامی ملک، کارلی چایکین، پورشا دابلدی، مارتین والستروم، کریشن اسلیتر و گریس گامر
شبکه پخش کننده: USA Network
تلویزیون: سینمای جدید
«فیلم های کمیک بوکی سینما نیستند.» این جمله معروف مارتین اسکورسیزی، کارگردان نامدار آثار کلاسیک، اخیراً بحث های زیادی را برانگیخته و جبهه گیری هایی در این زمینه به وجود آورده است. این سخن به ما یادآوری می کند که مفهوم «سینما» چیست و کدام آثار با معیارهای او همخوانی دارند. بدون شک، تلویزیون و به ویژه سرویس های استریم، از نخستین مدیوم هایی هستند که به ذهن می آیند. ما در عصر طلایی تلویزیون قرار داریم؛ دوره ای که سرنوشت یک سریال می تواند بر زمان اکران فیلم های سینمایی تأثیر بگذارد و کارگردانان بزرگ به تدریج به این عرصه قدم گذاشته و تجربه داستان گویی را ارتقاء می دهند. Mr. Robot نمونه ای بارز از یک سریال تلویزیونی است که در ابعاد مختلف، کیفیتی فراتر از بسیاری از فیلم های سینمایی را ارائه می دهد.
آغاز داستان Mr. Robot
خلاصه داستان سریال Mr. Robot به این صورت است:
«الیوت آلدرسون»، با بازی رامی ملک، جوانی تنهاست که در نیویورک زندگی می کند. او به عنوان مهندس امنیت در شرکت بزرگ «آل سیف» مشغول به کار است، اما زندگی پنهانی نیز دارد که او را به خوبی تعریف می کند. الیوت یک هکر حرفه ای است که با هک کردن افراد اطرافش اطلاعاتی از آن ها به دست می آورد. زندگی او به همین منوال ادامه می یابد تا این که انقلابی گری مرموز به نام «آقای ربات» به سراغ او می آید و او را به گروهی به نام «اف سوسایتی» دعوت می کند. این گروه متشکل از هکرهای حرفه ای، قصد دارند به مبارزه با نظام سرمایه داری بپردازند و برای این منظور، می خواهند شرکت E Corp را هک کنند و بدهی های مردم را پاک کنند. الیوت ابتدا تمایلی به پیوستن به این گروه ندارد، اما به زودی وارد دنیایی خطرناک می شود که هیچ پایانی برایش متصور نیست.
با خواندن این خلاصه داستان، احتمالاً به یاد فیلم Fight Club اثر دیوید فینچر افتاده اید. این فیلم یکی از مهم ترین منابع اقتباسی برای سریال است و فیلم های دیگری چون Taxi Driver و The Matrix نیز بر نگارش سم اسماعیل تأثیر گذاشته اند. الیوت با مشکلات شخصی فراوانی دست و پنجه نرم می کند؛ او کم حرف و گوشه گیر است و از اختلال تجزیه هویت، اختلال اضطراب اجتماعی و افسردگی رنج می برد. فرایند فکری او به شدت تحت تأثیر هذیان و پارانویا قرار دارد و این مسائل او را به راوی غیرقابل اعتمادی تبدیل می کنند.
تحلیل شخصیت و روایت
راوی غیرقابل اعتماد به این معناست که او تمام حقیقت را به مخاطب نمی گوید و بیننده به سختی می تواند از دیدگاه او واقعیت را درک کند. در سریال Mr. Robot، الیوت به عنوان این راوی عمل می کند و با مخاطب مستقیماً صحبت کرده، آن ها را «دوست» خطاب می کند و مرتب دیوار چهارم را می شکند. در فصل اول، دیدگاه مخاطب بیشتر به الیوت محدود شده بود، اما در فصل های بعدی، مرز بین شخصیت های مختلف او شکسته شده و گاهی مخاطب از اطلاعاتی مطلع می شود که خود الیوت از آن ها بی خبر است. در فصل آخر، حتی خود شخصیت Mr. Robot با مخاطب سخن می گوید و الیوت در سکوت است.
سریال Mr. Robot به بررسی تنهایی و انزوای اجتماعی در جوامع مدرن می پردازد. رویکرد فصل نخست نوید بخش مبارزه با نظام سرمایه داری است و آشنایی الیوت با گروه هکتیویست ها، هدف نهایی داستان را برقراری عدالت و سوسیالیسم قرار می دهد. در این اثر، عقاید کارل مارکس به وضوح موج می زند و فیلمنامه ارزش های مشابهی را مطرح می کند. Mr. Robot به ما نشان می دهد که طبقه کارگر می تواند در برابر نظام حاکم قیام کند و از خودبیگانگی در جامعه رهایی یابد.
نقد و بررسی فلسفی
این سریال نقدی بر تأثیر اشیاء و وسایل بر زندگی انسان هاست. به عنوان مثال، در یکی از صحنه ها، یکی از کارمندان E Corp خودکشی می کند و خون او بر کفش های «انجلا» می ریزد. واکنش او به این موضوع به طرز عجیبی سطحی است و او به خرید یک جفت کفش دیگر می پردازد. این داستان ها نشان دهنده فلسفه ای است که الیوت در آغاز سریال مطرح کرده است: با خرید کالاها، نه تنها انتخاب های سرنوشت سازی را تجربه می کنیم، بلکه سعی داریم شخصیت خود را شکل دهیم.
پس از سرنگونی نظام، الیوت متوجه می شود که هنوز هم دچار خودبیگانگی است و جامعه به سمت بهتری پیش نمی رود. اینجاست که رویکرد سریال به خود الیوت و شخصیت های مختلف او می پردازد و از دیدگاه او به جامعه نگاه می کند. شخصیت Mr. Robot، همچون خدایی با ویژگی های خوب، توسط الیوت خلق شده، اما این رابطه به تدریج دچار پیچیدگی می شود. الیوت در تلاش است تا بین خود و این شخصیت تفاوت قائل شود.
نوآوری های تصویری
سریال Mr. Robot با ریسک های خلاقانه ای در هر قسمت خود را متمایز می کند. به عنوان مثال، در یکی از قسمت ها، فروپاشی E Corp بدون کات محسوس و به صورت پیوسته روایت می شود. قسمت دیگری به شکل یک سیتکام درآمده و المان های کمدی را به نمایش می گذارد. از طرفی، در فصل آخر، قسمتی شبیه به تئاتر کارگردانی شده است که به ما احساس حضور در یک نمایش واقعی را می دهد. همچنین، فیلمبرداری سریال به طور خاص روانشناختی است و تکنیک های بصری برای تأکید بر نامتعادل بودن دنیای الیوت استفاده می شود.
نتیجه گیری
Mr. Robot اثری است که انسجامی مثال زدنی را از ابتدا تا انتها حفظ کرده و داستان خود را قسمت به قسمت گسترش می دهد. این سریال ما را به تفکر وا می دارد و ارتباطی عمیق با شخصیت الیوت برقرار می کند. احساس تنهایی و گیرافتادگی در حباب انزوا تجربه ای است که بسیاری از ما با آن آشنا هستیم، به ویژه در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است. در پایان این ماجراجویی پرپیچ وخم، الیوت به آینده ای می رسد که در آن تنهایی کمتر و رستگاری ممکن می شود.
به تحلیل این سریال می پردازیم.
نویسنده و سازنده: سم اسماعیل (از فصل دوم به بعد، کارگردانی تمامی قسمت ها را نیز بر عهده داشته است)
بازیگران: رامی ملک، کارلی چایکین، پورشا دابلدی، مارتین والستروم، کریشن اسلیتر و گریس گامر
شبکه پخش کننده: USA Network
«فیلم های کمیک بوکی سینما نیستند.» این جمله معروف مارتین اسکورسیزی، کارگردان نامدار آثار کلاسیک، اخیراً بحث های زیادی را برانگیخته و جبهه گیری هایی در این زمینه به وجود آورده است. این سخن به ما یادآوری می کند که مفهوم «سینما» چیست و کدام آثار با معیارهای او همخوانی دارند. بدون شک، تلویزیون و به ویژه سرویس های استریم، از نخستین مدیوم هایی هستند که به ذهن می آیند. ما در عصر طلایی تلویزیون قرار داریم؛ دوره ای که سرنوشت یک سریال می تواند بر زمان اکران فیلم های سینمایی تأثیر بگذارد و کارگردانان بزرگ به تدریج به این عرصه قدم گذاشته و تجربه داستان گویی را ارتقاء می دهند. Mr. Robot نمونه ای بارز از یک سریال تلویزیونی است که در ابعاد مختلف، کیفیتی فراتر از بسیاری از فیلم های سینمایی را ارائه می دهد.
آغاز داستان Mr. Robot
خلاصه داستان سریال Mr. Robot به این صورت است:
«الیوت آلدرسون»، با بازی رامی ملک، جوانی تنهاست که در نیویورک زندگی می کند. او به عنوان مهندس امنیت در شرکت بزرگ «آل سیف» مشغول به کار است، اما زندگی پنهانی نیز دارد که او را به خوبی تعریف می کند. الیوت یک هکر حرفه ای است که با هک کردن افراد اطرافش اطلاعاتی از آن ها به دست می آورد. زندگی او به همین منوال ادامه می یابد تا این که انقلابی گری مرموز به نام «آقای ربات» به سراغ او می آید و او را به گروهی به نام «اف سوسایتی» دعوت می کند. این گروه متشکل از هکرهای حرفه ای، قصد دارند به مبارزه با نظام سرمایه داری بپردازند و برای این منظور، می خواهند شرکت E Corp را هک کنند و بدهی های مردم را پاک کنند. الیوت ابتدا تمایلی به پیوستن به این گروه ندارد، اما به زودی وارد دنیایی خطرناک می شود که هیچ پایانی برایش متصور نیست.
با خواندن این خلاصه داستان، احتمالاً به یاد فیلم Fight Club اثر دیوید فینچر افتاده اید. این فیلم یکی از مهم ترین منابع اقتباسی برای سریال است و فیلم های دیگری چون Taxi Driver و The Matrix نیز بر نگارش سم اسماعیل تأثیر گذاشته اند. الیوت با مشکلات شخصی فراوانی دست و پنجه نرم می کند؛ او کم حرف و گوشه گیر است و از اختلال تجزیه هویت، اختلال اضطراب اجتماعی و افسردگی رنج می برد. فرایند فکری او به شدت تحت تأثیر هذیان و پارانویا قرار دارد و این مسائل او را به راوی غیرقابل اعتمادی تبدیل می کنند.
تحلیل شخصیت و روایت
راوی غیرقابل اعتماد به این معناست که او تمام حقیقت را به مخاطب نمی گوید و بیننده به سختی می تواند از دیدگاه او واقعیت را درک کند. در سریال Mr. Robot، الیوت به عنوان این راوی عمل می کند و با مخاطب مستقیماً صحبت کرده، آن ها را «دوست» خطاب می کند و مرتب دیوار چهارم را می شکند. در فصل اول، دیدگاه مخاطب بیشتر به الیوت محدود شده بود، اما در فصل های بعدی، مرز بین شخصیت های مختلف او شکسته شده و گاهی مخاطب از اطلاعاتی مطلع می شود که خود الیوت از آن ها بی خبر است. در فصل آخر، حتی خود شخصیت Mr. Robot با مخاطب سخن می گوید و الیوت در سکوت است.
سریال Mr. Robot به بررسی تنهایی و انزوای اجتماعی در جوامع مدرن می پردازد. رویکرد فصل نخست نوید بخش مبارزه با نظام سرمایه داری است و آشنایی الیوت با گروه هکتیویست ها، هدف نهایی داستان را برقراری عدالت و سوسیالیسم قرار می دهد. در این اثر، عقاید کارل مارکس به وضوح موج می زند و فیلمنامه ارزش های مشابهی را مطرح می کند. Mr. Robot به ما نشان می دهد که طبقه کارگر می تواند در برابر نظام حاکم قیام کند و از خودبیگانگی در جامعه رهایی یابد.
نقد و بررسی فلسفی
این سریال نقدی بر تأثیر اشیاء و وسایل بر زندگی انسان هاست. به عنوان مثال، در یکی از صحنه ها، یکی از کارمندان E Corp خودکشی می کند و خون او بر کفش های «انجلا» می ریزد. واکنش او به این موضوع به طرز عجیبی سطحی است و او به خرید یک جفت کفش دیگر می پردازد. این داستان ها نشان دهنده فلسفه ای است که الیوت در آغاز سریال مطرح کرده است: با خرید کالاها، نه تنها انتخاب های سرنوشت سازی را تجربه می کنیم، بلکه سعی داریم شخصیت خود را شکل دهیم.
پس از سرنگونی نظام، الیوت متوجه می شود که هنوز هم دچار خودبیگانگی است و جامعه به سمت بهتری پیش نمی رود. اینجاست که رویکرد سریال به خود الیوت و شخصیت های مختلف او می پردازد و از دیدگاه او به جامعه نگاه می کند. شخصیت Mr. Robot، همچون خدایی با ویژگی های خوب، توسط الیوت خلق شده، اما این رابطه به تدریج دچار پیچیدگی می شود. الیوت در تلاش است تا بین خود و این شخصیت تفاوت قائل شود.
نوآوری های تصویری
سریال Mr. Robot با ریسک های خلاقانه ای در هر قسمت خود را متمایز می کند. به عنوان مثال، در یکی از قسمت ها، فروپاشی E Corp بدون کات محسوس و به صورت پیوسته روایت می شود. قسمت دیگری به شکل یک سیتکام درآمده و المان های کمدی را به نمایش می گذارد. از طرفی، در فصل آخر، قسمتی شبیه به تئاتر کارگردانی شده است که به ما احساس حضور در یک نمایش واقعی را می دهد. همچنین، فیلمبرداری سریال به طور خاص روانشناختی است و تکنیک های بصری برای تأکید بر نامتعادل بودن دنیای الیوت استفاده می شود.
نتیجه گیری
Mr. Robot اثری است که انسجامی مثال زدنی را از ابتدا تا انتها حفظ کرده و داستان خود را قسمت به قسمت گسترش می دهد. این سریال ما را به تفکر وا می دارد و ارتباطی عمیق با شخصیت الیوت برقرار می کند. احساس تنهایی و گیرافتادگی در حباب انزوا تجربه ای است که بسیاری از ما با آن آشنا هستیم، به ویژه در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است. در پایان این ماجراجویی پرپیچ وخم، الیوت به آینده ای می رسد که در آن تنهایی کمتر و رستگاری ممکن می شود.